ج، تجربه کاران. شخص آزموده و دانا. (فرهنگ نظام). مردم کارافتاده و کارآزموده. (آنندراج). عالم به شغل و عامل با تجربه. (ناظم الاطباء). مجرب. بازل: مرا ز تجربه کاران نصیحتی یاد است که توبه نامه بخط شکسته می باید. صائب (از آنندراج). یکی ز تجربه کاران بصیدگاه ملالم رمیده بلبلم از آرزوی انجمن گل. محمد سعید اشرف (ایضاً). ، تجربه کاران روزگار، آزمودگان کارهای دنیا. (ناظم الاطباء)
ج، تجربه کاران. شخص آزموده و دانا. (فرهنگ نظام). مردم کارافتاده و کارآزموده. (آنندراج). عالم به شغل و عامل با تجربه. (ناظم الاطباء). مجرب. بازل: مرا ز تجربه کاران نصیحتی یاد است که توبه نامه بخط شکسته می باید. صائب (از آنندراج). یکی ز تجربه کاران بصیدگاه ملالم رمیده بلبلم از آرزوی انجمن گل. محمد سعید اشرف (ایضاً). ، تجربه کاران روزگار، آزمودگان کارهای دنیا. (ناظم الاطباء)
دهی جزء دهستان چهارفریضه است که در بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی و 25هزارگزی بندر انزلی بر کنارمرداب واقع شده است. جلگه ای مرطوب است و 330 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه واویلا و محصول آن توتون سیگار و ابریشم و صیفی و شغل اهالی زراعت و صیادی و حصیربافی است. راه مالرو دارد و با قایق هم میتوان به بندر انزلی رفت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان چهارفریضه است که در بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی و 25هزارگزی بندر انزلی بر کنارمرداب واقع شده است. جلگه ای مرطوب است و 330 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه واویلا و محصول آن توتون سیگار و ابریشم و صیفی و شغل اهالی زراعت و صیادی و حصیربافی است. راه مالرو دارد و با قایق هم میتوان به بندر انزلی رفت. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)